*خودمونی* |
سلام بچه ها امروز چندتا از مطلبای *میلاد تهرانی* رو از کتاب *گیلاس آبی* براتون گذاشتم امیدوارم که خوشتون بیاد...
+همیشه در عجب بودم که چرا در جاده عشق پا به پایم نمی آمدی حتی وقتی آهسته و پیوسته می رفتم. امروز فهمیدم... ریگی که در کفشت بود تو را می آزرد...!!!
+از روزی که به تو آموخته اند،بیماری "عشق" از "وبا" خطرناک تر است احساسم را با آب معدنی می شویم و قلبم را روزی سه بار ضدعفونی می کنم!!! پس جای نگرانی نیست...
+چند سال پیش ... وقتی که ترکم میکردی ، گفتی که از یاد ببرم ، هر آنچه بینمان بود . و من نیز اسمت را بر در و دیوار نوشته ام، تا خاطرم باشد که بایدفراموشت کنم...
+من هر روز در تلاشم تا خاطرم بماند،و تو هر شب دعا می کنی که فراموش کنی خاطراتمان چه بلاتکلیفند...
+همیشه عشق پیش از آنکه تو را به اوج ببرد،هردو پایت را می شکند. و بعد تو می مانی وتنهایی و بعد به میهمانی ابرها میروی!!!!
+پلاک خانمان فرد است روزهای زوج مجبوریم در خیابان بخوابیم...!!!!
+وقتی پایت خواب می رود نمی توانی درست راه بروی. لنگ می زنی! وقتی قلبت خواب می رود نمی توانی درست فکر کنی. عاشق می شوی!
+هر قلبـى دردى دارد.. فقط نحــوه ابـراز آن فـرق دارد..! بعضى هــا آن را در چشمانشـان پنهــان مى کنند ، و بعضى هــا در لبخندشــان...
چهارشنبه 91/12/23 | 9:34 صبح | ماه پیشونی | نظر
|